وانشات من و تو تا ابد | me and you forever 15
part 15
Y.n:
[رفتم اشپز خونه و در یخچال و باز کردم بستهی توت فرنگی و آلو سبز و در اوردم و چندتا توتفرنگی و آلو گذاشتم تو کاسه و یه شیر کاکائو ریختم توی ماگ و داشتم میخورد که جونگ کوک اومد تو]
جیکی : سلاااامم
ا.ت : سلاامم
[کلی ذوق کردم و رفتم بغلش، بلندم کرد و دورم زد]
جیکی : با وانگ دیگه مشکلی نداریم و لباساتو جمع کن بریم نیویورک مسافرت
ا.ت : خوشحالم که دیگه هیچ خطری تهدیدمون نمیکنه
[رفتیم لباسامونو جمع کردیم، ساعت ۶ بود رفتیم فرودگاه و ساعت ۹ بود رسیدیم، رفتیم هتل]
#منوتوتاابد
#فایتینگ
#رمان_جنگکوک
Y.n:
[رفتم اشپز خونه و در یخچال و باز کردم بستهی توت فرنگی و آلو سبز و در اوردم و چندتا توتفرنگی و آلو گذاشتم تو کاسه و یه شیر کاکائو ریختم توی ماگ و داشتم میخورد که جونگ کوک اومد تو]
جیکی : سلاااامم
ا.ت : سلاامم
[کلی ذوق کردم و رفتم بغلش، بلندم کرد و دورم زد]
جیکی : با وانگ دیگه مشکلی نداریم و لباساتو جمع کن بریم نیویورک مسافرت
ا.ت : خوشحالم که دیگه هیچ خطری تهدیدمون نمیکنه
[رفتیم لباسامونو جمع کردیم، ساعت ۶ بود رفتیم فرودگاه و ساعت ۹ بود رسیدیم، رفتیم هتل]
#منوتوتاابد
#فایتینگ
#رمان_جنگکوک
۲۶۱
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.